کاهش نفوذپذیری سطح خاک به هنگام بروز بارندگی به ایجاد روانآب سطحی منتهی میشود و با پیوستن روانآبهای مختلف در یک حوضه آبریز آنهم در زمانی کوتاه، سیل متولد میشود. هر چه میزان مواد معلق از جمله رس و لای در سیلاب بیشتر باشد، قدرت تخریبی سیل بیشتر خواهد بود. افزایش قدرت تخریبی مترادف با خسارت جانی و مالی بیشتری است که جبرانش به این سادگیها نیست. ایران در طول سالهای اخیر شاهد بروز سیلابهایی مخرب در بسیاری از مناطقی بوده که دستکاری در طبیعت آسیبپذیرشان کرده است.
با اینکه متوسط بارندگی سالانه ایران یک سوم متوسط جهانی است، بروز سیلهای مخرب برای بخش بزرگی از مردم تبدیل به یک علامت سوال شده است.
بعد از سیلهای بزرگ سالهای اخیر و بهویژه سیل نوروز ۱۳۹۸، دکتر امین دزفولی، محقق شاغل در ناسا این ایده را مطرح کرد که “رودخانه جوی” حامل میزان بسیار زیادی رطوبت از اقیانوس اطلس به محدوده زاگرس بوده که این حجم بزرگ با رسیدن به قلل این رشته کوه، شرایط بارش یافته است. برخی از کارشناسان آب و سیلاب در ایران معتقدند که هر چند بارندگیهای شدید بهار ۹۸ غافلگیرشان کرده بود، اما بنا به شواهد تاریخی نبایستی آنرا غیرمنظره قلمداد کرد.
بروز سیلهای بزرگ در مناطق مختلف از جمله جنوب غربی ایران بیسابقه نبوده است، نگاهی به جلگهها و دشتهای سیلابی بهویژه جلگه خوزستان نشان از انتقال میزان زیاد مواد معلق از زاگرس و رسوب در گذر زمان دارد. آبادانی مناطقی از جلگهها و دشتها بدون توجه به وضعیت آب میسر نبوده است. انسان متمدن در طی هزارههای گذشته میدانسته که در حریم رودخانه نمیتوان از سیلاب خروشان جان بهدر برد و به همین سبب حرمت حریم را نگاه میداشته است.
اما دستکاریهای بسیار بشری از هفت دهه پیش و با ورود فنآوریهای مختلف مدیریت آب به ایران باعث شد قدرت حاکم با توجه به دانستههای اندک آن زمان تغییرات غیر قابل جبرانی به نقاط مختلف کشور از جمله خوزستان وارد آورد. تغییرات میزان آبدهی رودخانهها بزرگ بعد از ساخته شدن سدها و عدم اعمال مقررات باعث شد خانهها و باغهای زیادی در حریم رودخانهها ساخته شود.
از سوی دیگر، استفاده روزافزون از سیمان در شهرسازی و آسفالت کردن اکثر راهها، میزان نفوذپذیری سطح خاک هم کاهش یافت. نبود برنامهریزی برای جبران این خلا و کوتاهی در ایجاد سیستمهای جمعآوری آبهای سطحی در شهرها مهار سیلابها را در شهرهای مختلف کشورمان سختتر کرد.
از بین بردن فضاهای سبز و جنگلها در کوهپایهها به عنوان محدودههایی که بخش قابل توجهی از روانآبها را مهار میکرد، از جمله عوامل تشدید اثر سیلاب در نقاط مختلف کشور در سالهای اخیر عنوان شده است. در حالی که سیستمهای طبیعتمحور از جمله فضاهای سبز برای جذب میزان بیشتری از سیلاب در برخی از کشورهای جهان رو به گسترش است، در ایران تفکر عمده استفاده از سیمان و سدسازی است.
فقدان مدیریت منطقی سیلاب در ایران به تشدید اثر سیلهای گاه و بیگاه انجامیده است. مدیران شهرها توجهی به سیستمهای سطوح آبگیر باران شهری نمیکنند و شبکههای جمعآوری سیلاب نیز متناسب با رشد شهرها ساخته نشدهاند.
از طرف دیگر، با وجود اینکه راههای جمعآوری و مهار سیلاب بهوسیله کارشناسان آبخیزداری در مناطق مختلف کشور تجربه شده و نتایج مثبتی به بار آورده، اما سیاست کلی اتکا به پروژههای بزرگ سدسازی برای مهار سیلاب در رودخانهها است. به این ترتیب، برای مهار جریان آب در سرشاخههای رودخانهها و نیز نهرهای منتهی به این سرشاخهها برنامهای اصولی تدوین و اجرا نشده است.
کشور ما نیازمند استفاده بهتر از سیل به عنوان یک سرمایه است. تبدیل سیل از یک عنصر مخرب به یک عامل توسعه بدون تغییر مدیریت و مدیران ناکارآمد غیرممکن است. این تغییر بدون تکیه بیشتر بر توسعه پایدار و استفاده از روشهای طبیعت محور عملی نخواهد شد.